به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ جلد اول مجموعه آثار مولیر در نشر قطره منتشر شده است. در این مجموعه ده نمایشنامه از مولیر، توسط مترجمان مختلف به فارسی برگردانده شده است. از جمله این نمایشنامهها میتوان به ؛ آقای دوپورساک، ژرژ دندان یا شوهر سردرگم، بورژوای اشراف منش، عشاق باشکوه، نیرنگهای اسکاپن و... اشاره کرد.
این نمایشنامهها در کارگاه ترجمه، با سرپرستی نسرین خطاط و تدریس مهشید نونهالی ترجمه شدهاند.
علاوه بر این، مهشید نونهالی، ویراستاری کل مجموعه و البته ترجمه نمایشنامه «زنان دانشمند» را هم بر عهده داشته است. البته ترجمه نمایشنامههای طبیب پرنده، حسادت آقای کلافه و زنان دانشمند جزء کارگاه ترجمه نبوده است. با مهشید نونهالی که اتفاقا امروز در نمایشگاه کتاب تهران حضور خواهد داشت، درباره جلد اول مجموعه آثار مو لیر گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میآید.
شروع آشنایی ما با تئاتر غربی به عهد ناصری و دارالفنون برمیگردد. این آشنایی با نخستین ترجمهها و آداپتاسیونهای نمایشنامههای مولیر به فارسی همراه است. آن ترجمهها چه کیفیتی داشت و شناخت اولیه ما از مولیر در چه سطحی بوده است.
بله. در آن زمان انتظار از ترجمه چیز دیگری بود. در واقع ترجمه آثار نمایشی و داستانی بهشکل امروز مطرح نبود. بنابراین نمیشود و بهنظر من نباید آنها را بنابر معیارهای کنونی ترجمه ارزیابی کرد. بیشک کسی که به اولین ترجمه مولیر به فارسی دست زد چون به غریبگی بیش ازحد حالوهوا و فضاها و نامها برای خواننده معدود ایرانی واقف بود صلاح در آن دید که بهنوعی ایرانیسازی دست بزند تا رضایت خواننده و بهدنبال آن بیننده را جلب کند. این مترجمان بیشک در دوران خود خدمت بزرگی کردند به آشنایی با فرهنگ و ادب دیگران. فکر میکنم که در حال حاضر باید بدون کاستن از ارزش این ترجمههای اولیه تلاش کنیم تا با معیارها و قواعد درست ترجمه، هرچه بیشتر به واقعیت وجودی این آثار دست پیدا کنیم.
انتشار ترجمه مجموعه آثار مولیر، حاصل یک دوره آموزشی است که شما مدرس آن بودهاید. کمی درباره نحوه کار و شیوه تدریس در این دوره توضیح دهید.
چند سال پیش که دکتر قطبالدین صادقی پیشنهاد ترجمه و چاپ مجموعه آثار مولیر را به نشر قطره داد، این طرح بیشک بهدلیل کمبود وقت اساتید فن، سالها مسکوت ماند تا اینکه خود ایشان بار دیگر با خانم دکتر خطاط از استادان برجسته دانشگاه مشورت کردند و نتیجه این شد که عمده کار بهدست دانشجویان ادبیات و ترجمه زبان فرانسه صورت گیرد. اما در چهارچوب کارگاه که وظیفه ادارة آن به من سپرده شد. این کار ازطریق آزمون صورت گرفت برای چهار تا پنج دوره کارگاه که اولی کارگاه عمومی مولیر بود و آشنایی کلی با زبان و فضای او؛ دومی توزیع کتاب و کار روی تکتک کتابها بهصورت جمعی در کارگاه و فردی از راه دور؛ همزمان با کارگاه سوم، عقد قرارداد با نشر قطره صورت گرفت و کار کارگاهی و فردی ادامه پیدا کرد تا کارگاه چهارم و برای بعضی از دوستان کارگاه پنجم.
لازم به گفتن است که ازنظر من، منظور از کارگاه تصحیح مکرر ترجمهها و دستبردن در آنها نبوده و همواره کار بر این منوال بوده که دانشجویان هدایت شوند تا خودشان دربیابند که چگونه با متن اصلی برخورد کنند و به چه نکاتی هم بهلحاظ زبان اصلی و هم زبان فارسی توجه کنند و خودشان به نتیجه مطلوب برسند و ذهنشان برای مترجمشدن و مترجم خوبشدن آمادگی پیدا کند.
پیش از این، چه آثاری از مولیر ترجمه شده بود و چه آثاری برای اولین بار در این مجموعه، منتشر شده است.
پیش ازاین، چهار تا پنج اثر از مولیر ترجمه و ترجمه مکرر شده بود. اولیها بیشتر ترجمه ایرانیشده بود با نامهای آشنا که گاهی بنابر شخصیتهای نمایش انتخاب شده بود و بهاصطلاح همه چیز بومیشده بود اعم از نام و فضا و زبان. در ترجمههای بعدی، اصرار در محدودکردن زبان مولیر بود در چهارچوبی متکلف بهاین بهانه که مولیر نویسندة قرن هفدهم است و باید بهشکل دیگری نوشت و شاید به همین دلیل بود که در بعضی از این ترجمهها، از زبان شخصیتهای مولیر با ابیاتی ازحافظ و مولانا و... برخورد میکنیم. در ترجمههای اخیرتر هم متأسفانه با کجفهمیهایی روبهرو میشویم بهاضافة همان اصرار در زبان یکنواخت متکلف و متصنع. حالآنکه مولیر در برخی از آثارش از این نوع گفتار برای ایجاد طنز و هجو اجتماعی استفاده میکند.در این مجموعه تلاش شده که تا جای ممکن، حق آثار مولیر ادا شود و ترجمهای اصولی از این آثار فراهم شود.
در کتاب اول از این مجموعه، بهگمانم تنها دو اثر بورژوای اشرافمنش و نیرنگهای اسکاپنپیشازاین ترجمه شده بود.
در نمایشنامههای مختلف از لهجهها و گویشهای مختلف استفاده شده است. این گویشها چقدر من درآوردی است و چقدر مبتنی بر گویشها و لهجههای مختلف ایران؟
از اتفاق این کار در اولین نمایشنامه از این مجموعه یعنی آقای دو پورسونیاک صورت گرفته و مولیر بیشتر برمبنای گویش یا زبان چند استان فرانسه به این کار دست زده، اما درهرحال زبانی است مندرآوردی. پس ماهم باید این مندرآوردی بودن را پیاده میکردیم. در کارگاه سر این موضوع زیاد بحث شد: یک اینکه نمیبایست به دام ایرانیسازی میافتادیم؛ از طرفی زبان ما فارسی است و از امکانات و اصل این زبان هم نباید خارج میشدیم تا خواننده مطلب را دربیابد. پس مترجمان این اثر تلاش کردند تا به زبانی مندرآوردی دست بیابند با گوشة چشمی به همسایگان فارسیزبانمان.
مولیر چه جایگاهی در تاریخ نمایشنامهنویسی فرانسه دارد؟
اینطور بگویم که بهگمانم در ایران است که جایگاه مولیر آنطور که باید و شاید شناخته شده نیست. شاید هم دلیلش همین ترجمههای میشود بگویم نصفهنیمه و غیراصولی و ترجمههای مکرر از چند اثر محدود باشد درحالیکه مجموع کار مولیر به ۳۲ اثر میرسد که قرار است به همین منوال چاپ شود و حالا هم کار کارگاهی برای کتاب دوم ادامه دارد.
و اما در مورد جایگاه مولیر در فرانسه:مولیر یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان جهان است و بهاعتقاد من بیشک بزرگترین کمدینویس فرانسه که فرانسه و ملت فرانسه هم قدرش را بهدرستی میداند.
آیا میتوان کاراکتر نوکر در نمایشنامههای مولیر را با شخصیت سیاه در نمایشهای سنتی ایرانی مقایسه کرد و آیا همین شباهتها منجر به انواع اقتباس و آداپتاسیون نمایشهای مولیر نشده است؟
نمایش سیاهبازی و شخصیت سیاه ناشی از آیینها و جشنهای مربوط به نوروز است و هدف آن شادکردن و سرگرمکردن بیننده و از این رهگذر نقدکردن و مسخرهکردن صاحبان قدرت تا تسلایی هم باشد برای فرودستان. بهنظر میآید که سیاهبازی را بیشتر بشود با فارس یا مضحکه مقایسه کرد که مولیر در برخی آثارش از آن استفاده کرده. میگویید نوکرهای آثار مولیر، که بهتر است بگوییم خدمتکاران، چون زنان خدمتکار هم در آثار مولیر همان نقش اساسی را ایفا میکنند و رفتار و گفتار و نیرنگها و تمهیداتشان بهاندازة خدمتکاران مرد در پیشبرد ماجرا و نشاندادن آنچه مولیر میخواهد مؤثر است. باید گفت که یکی از اهداف مهم مولیر این بود که کمدی را از نوع نمایش نازل که تا زمان او مرسوم بود به حد تراژدی برساند که فقط از شخصیتهای بزرگ و والا میگفت، و کمدی را هم بهصورت نمایشی برای نقد اساسی از مسائل و کاستیهای اجتماع درآورد.
جلد اول مجموعه آثار مولیر، در 700 نسخه و با قیمت نود و پنج هزار تومان، در نشر قطره منتشر شده است.
نظر شما